خبر کلاهبرداری کوروش کمپانی، جهانی شد
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۱۵۵۸۴
خبر کلاهبرداری ۳۵ میلیون دلاری کوروش کمپانی که در رسانههای ایرانی سروصدای زیادی به پا کرده است، جهانی شد.
کلاهبرداری بزرگ کوروش کمپانی در روزهای اخیر نبض شبکههای اجتماعی و بسیاری از رسانههای ایرانی را در اختیار گرفته است؛ اما تاکنون شاهد پوشش گستردهی آن توسط رسانههای بزرگ خارجی نبودیم.
به گزارش زومیت، فایننشال تایمز در گزارشی جامع ماجرای کوروش کمپانی را زیر ذرهبین برده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوروش کمپانی با وعدهی فروش آیفون ۲۰ میلیونی و حمایت سلبریتیها سروصدای زیادی در شبکههای اجتماعی به پا کرد
فایننشال تایمز در بخشی از گزارش مینویسد: «یک کلاهبرداری چند میلیون دلاری که شامل آیفونهایی با تخفیف بسیار زیاد بود، باعث شده است جیب هزاران نفر در ایران خالی شود و همزمان نشان داده است مصرفکنندگانش تا چه اندازه برای دستیابی به این دستگاههای همراه ارزشمند تلاش میکنند.»
کوروش کمپانی با وعدهی فروش آیفون ۲۰ میلیونی سروصدای زیادی در شبکههای اجتماعی به پا کرد و تبلیغات گستردهی سلبریتیها باعث شد مردم به برند کوروش کمپانی اعتماد کنند. این شرکت به خریداران گفته بود که ۴۵ روز پس از واریز وجه، آیفون را به آنها تحویل میدهد.
فعلاً آمار رسمی و دقیقی اعلام نشده است، اما رسانههای داخلی میگویند ارزش کلاهبرداری کوروش کمپانی به چیزی حدود ۳۵ میلیون دلار میرسد.
همزمانبا تخلیهی دفتر کوروش کمپانی و پوشش گستردهی کلاهبرداری این شرکت توسط رسانههای داخلی، مشخص شد امیرحسین شریفیان، مدیر کوروش کمپانی، چند ماه قبل از ایران خارج شده است. پلیس ایران میگوید موقعیت مکانی این فرد ۲۷ ساله شناسایی شده و تلاشها برای بازگردانی او ازطریق اینترپل در حال انجام است.
شریفیان به درخواست رسانهها برای مصاحبه پاسخ نمیدهد، اما این ماه در مصاحبهای تلفنی با یکی از کانالهای یوتیوب اعلام کرد حدود ۲٫۷ میلیون دلار به مردم بدهکار است، نه ۳۵ میلیون دلار.
تسنیم در گزارشی اختصاصی بهنقل از ادارهی گمرک ایران میگوید در ۱۰ ماه اخیر یک میلیارد دلار گوشی آیفون وارد بازار کشور شده است. این آمار در حالی ثبت میشود که واردات رسمی آیفون به ایران ممنوع است و مردم برای خرید گوشیهای اپل به فروشندگان متفرقه روی آوردهاند و رجیسترینشدن گوشی را پذیرفتهاند.
در بخش جالبی از گزارش فایننشال تایمز شاهد مصاحبه با یک مشاور املاک ۲۸ ساله با نام فرزاد هستیم. او دررابطهبا دلیل خرید گوشی آیفون توسط مردم میگوید: «جذاب و باکلاس است. دوستانم هزینههای دیگرشان را کاهش دادند تا برای خرید آیفون پول جمع کنند. باوجوداین، تهیهی اپل آیدی و دانلود اپلیکیشن و بازی بسیار دردسرساز و همچنین پرهزینه است.»
اپل در ایران حضور رسمی ندارد و حتی خدمات نرمافزاری هم به ایرانیها ارائه نمیدهد. کاربران ایرانی بهمنظور استفاده از آیفون مجبورند از آدرس جعلی خارجی برای ساخت اپل آیدی بهره بگیرند.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: کوروش کمپانی کلاهبردای فایننشال تایمز فایننشال تایمز کوروش کمپانی میلیون دلار رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۱۵۵۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم
به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
۲۳۳۲۱۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119